افسرده شدم - که یک دختر بود خیلی صمیمی شدم و بعد 4 سال؟ باسلام با شرح کنونی، نمی توان گفت افسرده هستید یانه؟ ولی همانطور که توضیح دادید، در روابط شما مشکل ایجادشده و یکسال اخیردیدشمانسبت به خودتان تغییر داشته وبه نوعی اعتمادبه نفس پایین امده، شما در سن طلایی جوانی هستید که برای ارتباط بهترو حضور راحت وبهتردرجامعه لازم است برای درمان مراجعه کنید،ارزیابی دقیق ودرمان لازم انجام شود،تا بتوانید شاد زندگی کنید.. سلام به شما. مواردی که بیان کردید جای بررسی بیشتر دارد و به نظر می رسد ریشه در اعتماد به نفس آسیب دیده شما دارد. برای شکل گیری یک اعتماد به نفس مناسب باید بپذیرید که هیچ انسانی کامل نیست و هر کسی طبعا نکات قوت و توانمندی و استعدادهای خاص خود را دارد و در کنار آن قطعا نقاط ضعفی هم در خود دارد. این موضوع را در مورد خودتان نیز باید بپذیرید. مسلما توانمندی هایی در شما هست که می بایست به آنها توجه کنید و استعدادهایی در شما وجود دارد که باید با تمرکز بر روی آنها سعی در شکوفایی اش داشته باشید تا با موفقیت هایی که در این مسیر کسب می کنید بازخوردهای مثبت دریافت نمایید که تقویت کننده حس توانمندی و عزت نفس شما خواهد بود. نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشید این است که ابتلا به افسردگی می تواند هم در اثر اعتماد به نفس پایین ایجاد شود و هم می تواند باعث چنین مساله ای باشد که درمان آن نقش انکارناپذیری در روند بهبودی خواهد داشت. لذا توصیه می کنم به یک درمانگر مراجعه داشته باشید تا هم از این لحاظ بررسی شوید و هم روی اعتماد به نفس شما کار شود.. سلام. مشکلاتی که ذکر کزدید مثل ختم دورابطه باید از نظر ماهیت رابطه و دلایل ختم بررسی شود ضمنا تاریخچه کاملی از خود شما مورد نیازست تا بتوان به شما کمک کرد. اگر نسبت به گذشته کمتر از زندگی لذت میبرید عملکردهای فردی و اجتماعی شما نسبت به قبل افت کرده است و تحت فشار هستیداینها میتواند نشانه بیماری اعصاب وروان مانند افسردگی باشد که لازمست در ویزیت تلفنی یا حضوری متخصص اعصاب وروان نوع آن مشخص ودرمان شما اغاز شود چون خودبخود بهبود نخواهد یافت.. با سلام مشکل شما بیشتر به اعتماد به نفس و یا به خودپنداره ( برداشتی که از خودتان دارید) بر می گردد. خودپنداره تا حدود زیادی به آنچه که ما باید باشیم بر نمی گردد، بلکه به آنچه که هستیم بر می گردد. شما باید خودتان را با آنچه که هستید بپذیرید و با تمام انرژی بدنبال اهدافی که تدوین می کنید باشید . به خودتان احترام بگذارید و خودتان را دوست داشته باشید. در این صورت لز رخوت و بیحالی بیرون می آیید. احساس حقارت می تواند خوب باشد یه شرطی که بخواهیم آن را با روش های مثبت جبران کنید.. با سلام و وقت بخیر. خواهر بزرگوار؛ ویژگیهای مزمن و ناسازگار شخصیتی همچون وابستگی؛ خودپنداره مختل و مشکلات بین فردی در طول زمان و با سنگ بنای تجارب کودکی شکل میگیرند. برای رفع این سطح از مشکلات مزمن می بایست جلسات مشاوره با رویکردهای نسبتا عمیق را پشت سرگذاشت و یا به افزایش مهارتهای در جایی که نقصی هست؛ اکتفا کرد. افکار شما نیز مورد چالش و بازبینی قرار میگیرد؛ چون بصورت مستقیم هیجانات و رفتارهای شما را تحت تاثیر قرار میدهد و یک دور باطل تشکیل. فعالسازی رفتاری با هدف کاهش کمالگرایی و اهمالکاری نیز می بایست عملیاتی شود؛ تا با افزایش فعالیتهای موفقیت آمیز و خوشایند؛ بسامد حال خوش شما را افزایش دهد. و در نهایت سبک زندگی شما دچار تغییرات جدی گردد؛ چون گاها آنهم به حفظ وضعیت کمک میکند؛ در نظر بگیرید مواردی مثل تمرکز بیش از حد بر یکی از ابعاد زندگی و یا الگوی خواب و بیداری مختل و . تا زمان مراجعه حضوری میتوانید کتاب پرورش توانایی اظهاروجود و قاطعیت اثر اوند ترجمه نظیری از نشر آستان قدس را مطالعه بفرمایید.. با سلام مواردی که ذکر نمودید نشان دهنده کاهش اعتماد به نفس شما می باشد تا افسردگی، البته نیاز به ارزیابی بیشتری می باشد تا در صورت لزوم درمان دارویی و یا روان درمانی انجام گیرد.. سلام بر شما موضوعی که ذکر کردید و تمرکزتان بر روابط و گوشه گیری فعلی نشان از افسردگیست لازم است به یک روانپزشک و رواندرمانگر مراجعه کنید و تحت بررسی بیشتر قرار بگیرید.. با سلام خدمت شما جدای از اینکه تشخیص علایم و مشکلات فوق چه باشد، اختلالی که برای شما ایجاد کرده، نیاز به درمان را نشان می دهد. پس از ویزیت توسط روانپزشک لزوم شروع درمان دارویی، طبق تشخیص، مشخص خواهد شد. در عین حال با توجه به روند طولانی مدت مسائل توصیه ام شروع جلسات روان درمانی تحلیلی، جهت فهم بهتر علت مسائل فوق و درنتیجه سعی در کاهش و رفع آن ها، می باشد..

افسرده , صمیمی , همکلاسیم

سلام من از سن ۱۵ سالگی که با همکلاسیم که یک دختر بود خیلی صمیمی شدم و بعد ۴ سال که البته من خیلی اذیت شدم تو ارتباط باهاش رابطم و قطع کردم.بعد اون باهیچ دختری صمیمی نشدم.و در ۲۰ سالگی با آقایی آشنا شدم ک علاقم نسبتا یک طرفه بود و این رابطه هم بعد ۵ سال تموم شد.
مشکلم اینه من از ۱۵ سالگی به تدریج ساکت تر شدم.و الان ک ۲۴ سالمه آدم گوشه گیری شدم.خودم اذیت میشم از این موضوع ولی کاری نمیتونم بکنم.
تو جمع نمیتونم حرف بزنم.
حس میکنم خیلی زشتم.
به قدری که یک ساله از خودم هیچ عکسی نمیگیرم.
من افسردم؟

8
0

افسرده شدم - که یک دختر بود خیلی صمیمی شدم و بعد 4 سال؟ افسرده , صمیمی , همکلاسیمباسلام با شرح کنونی، نمی توان گفت افسرده هستید یانه؟ ولی همانطور که توضیح دادید، در روابط شما مشکل ایجادشده و یکسال اخیردیدشمانسبت به خودتان تغییر داشته وبه نوعی اعتمادبه نفس پایین امده، شما در سن طلایی جوانی هستید که برای ارتباط بهترو حضور راحت وبهتردرجامعه لازم است برای درمان مراجعه کنید،ارزیابی دقیق ودرمان لازم انجام شود،تا بتوانید شاد زندگی کنید.

0

افسرده شدم - که یک دختر بود خیلی صمیمی شدم و بعد 4 سال؟ افسرده , صمیمی , همکلاسیمسلام به شما. مواردی که بیان کردید جای بررسی بیشتر دارد و به نظر می رسد ریشه در اعتماد به نفس آسیب دیده شما دارد. برای شکل گیری یک اعتماد به نفس مناسب باید بپذیرید که هیچ انسانی کامل نیست و هر کسی طبعا نکات قوت و توانمندی و استعدادهای خاص خود را دارد و در کنار آن قطعا نقاط ضعفی هم در خود دارد. این موضوع را در مورد خودتان نیز باید بپذیرید. مسلما توانمندی هایی در شما هست که می بایست به آنها توجه کنید و استعدادهایی در شما وجود دارد که باید با تمرکز بر روی آنها سعی در شکوفایی اش داشته باشید تا با موفقیت هایی که در این مسیر کسب می کنید بازخوردهای مثبت دریافت نمایید که تقویت کننده حس توانمندی و عزت نفس شما خواهد بود. نکته دیگری که باید به آن توجه داشته باشید این است که ابتلا به افسردگی می تواند هم در اثر اعتماد به نفس پایین ایجاد شود و هم می تواند باعث چنین مساله ای باشد که درمان آن نقش انکارناپذیری در روند بهبودی خواهد داشت. لذا توصیه می کنم به یک درمانگر مراجعه داشته باشید تا هم از این لحاظ بررسی شوید و هم روی اعتماد به نفس شما کار شود.

0

افسرده شدم - که یک دختر بود خیلی صمیمی شدم و بعد 4 سال؟ افسرده , صمیمی , همکلاسیمسلام. مشکلاتی که ذکر کزدید مثل ختم دورابطه باید از نظر ماهیت رابطه و دلایل ختم بررسی شود ضمنا تاریخچه کاملی از خود شما مورد نیازست تا بتوان به شما کمک کرد. اگر نسبت به گذشته کمتر از زندگی لذت میبرید عملکردهای فردی و اجتماعی شما نسبت به قبل افت کرده است و تحت فشار هستیداینها میتواند نشانه بیماری اعصاب وروان مانند افسردگی باشد که لازمست در ویزیت تلفنی یا حضوری متخصص اعصاب وروان نوع آن مشخص ودرمان شما اغاز شود چون خودبخود بهبود نخواهد یافت.

0

افسرده شدم - که یک دختر بود خیلی صمیمی شدم و بعد 4 سال؟ افسرده , صمیمی , همکلاسیمبا سلام مشکل شما بیشتر به اعتماد به نفس و یا به خودپنداره ( برداشتی که از خودتان دارید) بر می گردد. خودپنداره تا حدود زیادی به آنچه که ما باید باشیم بر نمی گردد، بلکه به آنچه که هستیم بر می گردد. شما باید خودتان را با آنچه که هستید بپذیرید و با تمام انرژی بدنبال اهدافی که تدوین می کنید باشید . به خودتان احترام بگذارید و خودتان را دوست داشته باشید. در این صورت لز رخوت و بیحالی بیرون می آیید. احساس حقارت می تواند خوب باشد یه شرطی که بخواهیم آن را با روش های مثبت جبران کنید.

0

افسرده شدم - که یک دختر بود خیلی صمیمی شدم و بعد 4 سال؟ افسرده , صمیمی , همکلاسیمبا سلام و وقت بخیر. خواهر بزرگوار؛ ویژگیهای مزمن و ناسازگار شخصیتی همچون وابستگی؛ خودپنداره مختل و مشکلات بین فردی در طول زمان و با سنگ بنای تجارب کودکی شکل میگیرند. برای رفع این سطح از مشکلات مزمن می بایست جلسات مشاوره با رویکردهای نسبتا عمیق را پشت سرگذاشت و یا به افزایش مهارتهای در جایی که نقصی هست؛ اکتفا کرد. افکار شما نیز مورد چالش و بازبینی قرار میگیرد؛ چون بصورت مستقیم هیجانات و رفتارهای شما را تحت تاثیر قرار میدهد و یک دور باطل تشکیل. فعالسازی رفتاری با هدف کاهش کمالگرایی و اهمالکاری نیز می بایست عملیاتی شود؛ تا با افزایش فعالیتهای موفقیت آمیز و خوشایند؛ بسامد حال خوش شما را افزایش دهد. و در نهایت سبک زندگی شما دچار تغییرات جدی گردد؛ چون گاها آنهم به حفظ وضعیت کمک میکند؛ در نظر بگیرید مواردی مثل تمرکز بیش از حد بر یکی از ابعاد زندگی و یا الگوی خواب و بیداری مختل و . تا زمان مراجعه حضوری میتوانید کتاب پرورش توانایی اظهاروجود و قاطعیت اثر اوند ترجمه نظیری از نشر آستان قدس را مطالعه بفرمایید.

0

افسرده شدم - که یک دختر بود خیلی صمیمی شدم و بعد 4 سال؟ افسرده , صمیمی , همکلاسیمبا سلام مواردی که ذکر نمودید نشان دهنده کاهش اعتماد به نفس شما می باشد تا افسردگی، البته نیاز به ارزیابی بیشتری می باشد تا در صورت لزوم درمان دارویی و یا روان درمانی انجام گیرد.

0

افسرده شدم - که یک دختر بود خیلی صمیمی شدم و بعد 4 سال؟ افسرده , صمیمی , همکلاسیمسلام بر شما موضوعی که ذکر کردید و تمرکزتان بر روابط و گوشه گیری فعلی نشان از افسردگیست لازم است به یک روانپزشک و رواندرمانگر مراجعه کنید و تحت بررسی بیشتر قرار بگیرید.

0

افسرده شدم - که یک دختر بود خیلی صمیمی شدم و بعد 4 سال؟ افسرده , صمیمی , همکلاسیمبا سلام خدمت شما جدای از اینکه تشخیص علایم و مشکلات فوق چه باشد، اختلالی که برای شما ایجاد کرده، نیاز به درمان را نشان می دهد. پس از ویزیت توسط روانپزشک لزوم شروع درمان دارویی، طبق تشخیص، مشخص خواهد شد. در عین حال با توجه به روند طولانی مدت مسائل توصیه ام شروع جلسات روان درمانی تحلیلی، جهت فهم بهتر علت مسائل فوق و درنتیجه سعی در کاهش و رفع آن ها، می باشد.