زیاد در افکارم غرق می شوم و دایم با خودم تو فکرم حرف می زنم آیا من افسردگی گرفتم؟ با سلام و وقت بخیر. نمیتوان به این راحتی و با چند نشانه به کسی برچسب یک اختلال تمام عیار را زد! هر چند که تقریبا تمامی انسانها در طول زندگی درجاتی از نشانگان روانشناختی را تجربه میکنند و به عبارت دیگر در بسیاری از موارد اختلافها در کمیت است و نه کیفیت! طبیعی است که زمانی که اهداف پیگیری نشوند تبدیل به آرزوهایی اهمالکارانه خواهند شد که مسیر خلق پایین را هموار میکنند؛ به عبارت گاهی کافی است برخلاف مسیر متداول رفتار افسرده وار؛ رفتار کنید تا به مرور بهبودی را تجربه کنید. البته گاهی در این مسیر انتظارات سخت گیرانه نیز از دلایل اصلی اهمال و به تاخیر انداختن تغییرهاست که نیاز به بازبینی دارد. علاوه بر مراجعه حضوری و به عنوان منبع خودیاری میتوانید کتاب غلبه بر افسردگی (نوشته گیلببرت ترجمه جمالفر از نشر رشد) را مطالعه بفرمایید.. سلام به شما. مواردی که اشاره کردید می تواند ناشی از ابتلا به درجاتی از افسردگی باشد. علائمی همچون احساس غمگینی، ناتوانی در لذت بردن، احساس پوچی، ناامیدی، بی انگیزگی، فکر کردن زیاد در مورد مرگ یا حتی خودکشی، کاهش تمرکز، ناتوانی در تصمیم گیری، تمایل به گوشه گیری و انزوا، کاهش انرژی، تغییر در خواب بصورت کاهش یا افزایش، تغییر در اشتها بصورت کاهش یا افزایش، کاهش میل جنسی و از جمله علائم افسردگی هستند که وقتی در کیفیت زندگی یا روابط یا کارکرد شغلی یا تحصیلی فرد اثر نامطلوبی گذاشته باشد نیاز به مداخلات درمانی خواهد داشت.

افکارم , غرق , افسردگی

سلام خسته نباشید به حضور شما. ۳۶ ساله و مجردم. زیاد در افکارم غرق می شوم و دایم با خودم تو فکرم حرف می زنم. بیشتر اوقات خودم رو بی جهت سرزنش می کنم و اعتماد به نفسم خیلی کمه. با اینکه نقاط مثبت تو زندگی ام وجود داره . ولی مشکل بی پولی و ازدواج نکردن برایم مخل روحی شده.فقط دوست دارم به گذشته دور و اینده رویایی فکر کنم. ایا من افسردگی دارم. برای هدفم چی کار کنم به مشاور دسترسی ندارم

2
0

زیاد در افکارم غرق می شوم و دایم با خودم تو فکرم حرف می زنم آیا من افسردگی گرفتم؟ افکارم , غرق , افسردگیبا سلام و وقت بخیر. نمیتوان به این راحتی و با چند نشانه به کسی برچسب یک اختلال تمام عیار را زد! هر چند که تقریبا تمامی انسانها در طول زندگی درجاتی از نشانگان روانشناختی را تجربه میکنند و به عبارت دیگر در بسیاری از موارد اختلافها در کمیت است و نه کیفیت! طبیعی است که زمانی که اهداف پیگیری نشوند تبدیل به آرزوهایی اهمالکارانه خواهند شد که مسیر خلق پایین را هموار میکنند؛ به عبارت گاهی کافی است برخلاف مسیر متداول رفتار افسرده وار؛ رفتار کنید تا به مرور بهبودی را تجربه کنید. البته گاهی در این مسیر انتظارات سخت گیرانه نیز از دلایل اصلی اهمال و به تاخیر انداختن تغییرهاست که نیاز به بازبینی دارد. علاوه بر مراجعه حضوری و به عنوان منبع خودیاری میتوانید کتاب غلبه بر افسردگی (نوشته گیلببرت ترجمه جمالفر از نشر رشد) را مطالعه بفرمایید.

0

زیاد در افکارم غرق می شوم و دایم با خودم تو فکرم حرف می زنم آیا من افسردگی گرفتم؟ افکارم , غرق , افسردگیسلام به شما. مواردی که اشاره کردید می تواند ناشی از ابتلا به درجاتی از افسردگی باشد. علائمی همچون احساس غمگینی، ناتوانی در لذت بردن، احساس پوچی، ناامیدی، بی انگیزگی، فکر کردن زیاد در مورد مرگ یا حتی خودکشی، کاهش تمرکز، ناتوانی در تصمیم گیری، تمایل به گوشه گیری و انزوا، کاهش انرژی، تغییر در خواب بصورت کاهش یا افزایش، تغییر در اشتها بصورت کاهش یا افزایش، کاهش میل جنسی و از جمله علائم افسردگی هستند که وقتی در کیفیت زندگی یا روابط یا کارکرد شغلی یا تحصیلی فرد اثر نامطلوبی گذاشته باشد نیاز به مداخلات درمانی خواهد داشت