جناب دکتر پورنیکدست و دیگر روانشناسان عزیز؟ سلام به شما. اگرچه نیاز به بررسی بیشتر در خصوص وضعیت ایشان است، اما بنظر می رسد درجاتی از افسردگی در همسر شما وجود دارد که روی چنین حس ها و رفتارهایی که بروز می دهد نقش دارد. از طرفی خلا پدر ایشان نیز قطعا اثرگذار بوده است. با شرایط فعلی بنظر می رسد حضور شما در کنار ایشان حس امنیتی ایجاد می کند که این سالها از فقدان آن رنج برده و توصیه می کنم این مساله را در اولویت بیشتری نسبت به دلتنگ شدن قرار دهید و در این شرایط نیاز ایشان به این مساله اساسی تر است.. با سلام و وقت بخیر. تمام رفتارهای ما در شرایط خلا رخ نمیدهد! هر رفتاری که داریم در جهت تامین نیازی است. یکی از نیازهای اساسی ما هم نیاز به تعلق و عشق و دوست داشتن است اینکه اطمینان داشته باشیم تا کسی هست که میتوانیم به او عشق بورزیم و از او عشق بگیریم و این مسیر دو طرفه به ما احساس هویت و متعلق بودن به فرد یا گروه و میدهد. وقتی به دلایلی در دوران کودکی مراقبان ما این نیاز را به خوبی تامین نکرده باشند و یا اینکه به دلایلی اداراک تنها ماندن و ترک شدن و مورد غفلت قرار گرفتن توسط مراقبانمان را داشته باشیم؛ در بزرگسالی این نیاز در ما بصورت افراطی ظاهر میشود؛ همواره تشنه محبت هستیم و بخش بزرگی از انرژی ما بر کسب همیشگی این نیاز متمرکز میشود؛ از رها شدن و تنها ماندن میهراسیم؛ مدام خود را در مقایسه انتخابهای جفتمان قرار میدهیم و ممکن است در برخی زمینه ها وابسته شویم. نقش همسر در مدیریت چنین نیازی حیاتی است باید تعادلی بین تامین این نیاز و پرهیز از وابستگی ایجاد شود؛ البته خود فرد هم باید به وضعیتش بینش داشته باشد و تصمیم برای تغییر بگیرد؛ فعلا برای راهکار کوتاه مدت شما باید حس اطمینان از ماندن و اولویت داشتن ایشان را انتقال دهید هر چند اینکار را هم نیمتوانید برای بلندمدت ادامه دهید. پیشنهاد بنده مراجعه حضوری هر دو و یا حداقل همسر به تنهایی است تا صحبتهای ایشان هم شنیده شود و بتوان ارزیابی بهتری داشت. دکتر سبحان پورنیکدست روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه. با سلام بنظر این واکنش ها ناشی از ترس از رهاشدگی است. حتما با روانشاس و خانواده درمانگر مشورت کنید.علایمی از یک نوع اختلال شخصیت بنظر می رسد (البته با بررسی دقیق روان شناس)، که در آن فرد در بین مرز اوج عشق و اوج تنفر خواهد بود..

سالمه , ادبمن , خواب , روابط

سلام و عرض ادب-من ۲۷ سالمه و ۵ ماهه از عقد من وهمسرم میگذره-چهار ماه ما هر شب خونه ی مادرخانمم کنار هم میخوابیدیم.الان یکی دو هفتس با خانمم صحبت کردم که به خاطر اینکه بیشتر احساس دلتنگی کنیم و قدر همو بیشتر بدونیم و بهم عادت نکنیم و بهم وابسطه نباشیم بهتره هر دو شب یک بار من برم خونه خودمون بخوابم هر شب که میخوام خدافظی کنم یک دعوایی درست میکنه و حرفای خیلی بدی میزنه.خانمم ۹ سالش که بوده پدرش رو از دست داده و با مادرش زندگی میکردند.من پیام های دیشبش رو ضمیمه تصویر میکنم.لطفا راهنماییم کنید.سپاس

3
0

جناب دکتر پورنیکدست و دیگر روانشناسان عزیز؟ سالمه , ادبمن , خواب , روابطسلام به شما. اگرچه نیاز به بررسی بیشتر در خصوص وضعیت ایشان است، اما بنظر می رسد درجاتی از افسردگی در همسر شما وجود دارد که روی چنین حس ها و رفتارهایی که بروز می دهد نقش دارد. از طرفی خلا پدر ایشان نیز قطعا اثرگذار بوده است. با شرایط فعلی بنظر می رسد حضور شما در کنار ایشان حس امنیتی ایجاد می کند که این سالها از فقدان آن رنج برده و توصیه می کنم این مساله را در اولویت بیشتری نسبت به دلتنگ شدن قرار دهید و در این شرایط نیاز ایشان به این مساله اساسی تر است.

0

جناب دکتر پورنیکدست و دیگر روانشناسان عزیز؟ سالمه , ادبمن , خواب , روابطبا سلام و وقت بخیر. تمام رفتارهای ما در شرایط خلا رخ نمیدهد! هر رفتاری که داریم در جهت تامین نیازی است. یکی از نیازهای اساسی ما هم نیاز به تعلق و عشق و دوست داشتن است اینکه اطمینان داشته باشیم تا کسی هست که میتوانیم به او عشق بورزیم و از او عشق بگیریم و این مسیر دو طرفه به ما احساس هویت و متعلق بودن به فرد یا گروه و میدهد. وقتی به دلایلی در دوران کودکی مراقبان ما این نیاز را به خوبی تامین نکرده باشند و یا اینکه به دلایلی اداراک تنها ماندن و ترک شدن و مورد غفلت قرار گرفتن توسط مراقبانمان را داشته باشیم؛ در بزرگسالی این نیاز در ما بصورت افراطی ظاهر میشود؛ همواره تشنه محبت هستیم و بخش بزرگی از انرژی ما بر کسب همیشگی این نیاز متمرکز میشود؛ از رها شدن و تنها ماندن میهراسیم؛ مدام خود را در مقایسه انتخابهای جفتمان قرار میدهیم و ممکن است در برخی زمینه ها وابسته شویم. نقش همسر در مدیریت چنین نیازی حیاتی است باید تعادلی بین تامین این نیاز و پرهیز از وابستگی ایجاد شود؛ البته خود فرد هم باید به وضعیتش بینش داشته باشد و تصمیم برای تغییر بگیرد؛ فعلا برای راهکار کوتاه مدت شما باید حس اطمینان از ماندن و اولویت داشتن ایشان را انتقال دهید هر چند اینکار را هم نیمتوانید برای بلندمدت ادامه دهید. پیشنهاد بنده مراجعه حضوری هر دو و یا حداقل همسر به تنهایی است تا صحبتهای ایشان هم شنیده شود و بتوان ارزیابی بهتری داشت. دکتر سبحان پورنیکدست روانشناس و عضو هیات علمی دانشگاه

0

جناب دکتر پورنیکدست و دیگر روانشناسان عزیز؟ سالمه , ادبمن , خواب , روابطبا سلام بنظر این واکنش ها ناشی از ترس از رهاشدگی است. حتما با روانشاس و خانواده درمانگر مشورت کنید.علایمی از یک نوع اختلال شخصیت بنظر می رسد (البته با بررسی دقیق روان شناس)، که در آن فرد در بین مرز اوج عشق و اوج تنفر خواهد بود.