بااینکه زندگی نرمالی دارم اما همش دوس دارم مجرد باشم راهنمایی می کنید قسمت دوم؟

درادامه مشکلم وحسود بودنم.الان بااینکه زندگی نرمالی دارم اما همش دوس دارم مجرد باشم و اون لذتهایی ک تجربه نکردم رو تجربه کنم.ی حس دوگانگی.همسرم رو دوس دارم اما دوس دارم مجرد باشم برم دانشگاه خوابگا بگیرم و با دوستام باشم.الان هر دختری رو میبینم با این شرایط بغض گلوم رومیگیره ومیخوام بترکم.بدم میاد از این حسی ک دارم.چیکارکنم؟چیکار کنم ک قیچی بشه این گذشته و این آرزو و نداشتنش.واینکه همش وسوسه میشم جداشم وتنها زندگی کنم و برم دانشگا.خسته شدم

0

با سلام و وقت بخیر. وقتی در ما طرحواره ای مبنی بر نقص یا شرم شکل میگیرد، معمولا هر واقعه جدیدی نیز از همین صافی گذر میکند. برای احساس بهتر داشتن باید کمی بر ابعادی در زندگیتان متمرکز شوید که تاکنون از آنها غفلت داشته اید. مثل یادگیری های غیررسمی و تعیین اهداف ارزشمند شخصی که به شما احساس خودمختاری و کنترل بیشتری بدهد. فراموش نکنید، علتها هر چه بوده، مسئول حال خوش امروزتان فقط خودتان و تصمیم نهایی است که زین پس، میگیرید

دکتر سبحان پورنیکدست

دکترای تخصصی روانشناسی (متخصص CBT)عضو هیات علمی دانشگاه ( ونک - کرج)
دکتر سبحان پورنیکدست
0

با سلام پیرو مباحث ارائه شده قبلی با یک روان شناس برای حل مشکل ملاقات کنید. طرحواره های ذهنی شما نیازمند بازنگری هستند.

دکتر علی اسماعیلی

متخصص روانشناسی و زوج درمانگر
دکتر علی اسماعیلی
0

سلام. هر لذتی باید در جای خودش تجربه شود و لذتهای مجردی برا الان ارضاکننده نخواهد بود. بهتر است بر لذتهای متاهلی متمرکز شوید

دکتر مسعود نامجو

متخصص اعصاب و روان - روانپزشکدرمان بدون دارو با RTMS
دکتر مسعود نامجو