دو هفتس نامزد کردم و قبلا کسی رو دوس داشتم و نرسیدم مدام مقایسه می کنم چه کنم؟ با سلام و وقت بخیر. زود تصمیم نگیرید. مخصوصا زمانی که تکلیف هیجانات خود را با رابطه قبلی مشخص نکرده اید. اینها بخشی از انتخابهای شما بوده که علی رغم اینکه باید مسئولیت آنها را بپذیرید اما قرار هم نیست تا پایان عمر اسیر آنها بمانید. نیاز دارید به غیر از روابط احساسی در مدیریت کیک زندگیتان؛ اسلایس های جدیدی تعریف کنید. اینکار نیاز به اموزش در مدیریت اولویتها و مدیریت زمان و علایق و توانمندی های شما دارد.. باسلام و احترام به نظر من بهتر است قبل از ازدواج این مساله را با کمک روانشناس حل کنید تا در طول زندگی براتون مساله ساز نشود. با سلام فکر کنم اگر شما باشید ما یکبار دیگر به سوال شما جواب دادیم موضوع عشق یکطرفه واقعا چیزی نیست زخمی نیست به این زودی و سادگی دست از سرمان بر دارد اولا نیاز مند روانکاوی بایستی شما یا هر کس دیگری که این مشکل برایش پیش میاد روانکاوی بشود تا بتواند مسلط شود اون هم نسبی به این موضوع که اون هم نیازمند هزینه و وقت زیادی است دو ما شما باید مدتی استراحت میکردی و از خستگی رو حی شما کاسته میشد بعد به هدف دیگر منظور خواستگار دیگری می پذیرفتی که اون خواستگار بتواند توجه شما و احساسات شما را جلب کند و واقعا بهش گرایش داشتی و مزایایی برای شما میداشت چه ظاهری و قیافه چه خانوادگی چه اجتماعی چه تحصیلی خلاصه باید ذهن شما را جلب میکرد سوما یک راه علاج اینه با گذشت زمان کم کم قدرت این موضوع در ذهن شما کمتر میشود البته این مسئله همانطور گفتم حتی در زندگی جدید با خواستگار جدید هم اختلال ایجاد می کند مقایسه می کنی چون تجربه نشده است پیشنهاد میدم وقتی به ایشان فکر میکنی با اون افکار بمان یعنی سعی نکن اون افکار از ذهنت دور کنی فرضا گفته شده شما لیاقت مرا نداشتی با همین فکر بمان و به اون نگاه کن و آمیخته با این فکر بشو به این فکر نزدیک شو منظورم از لحاظ روانی بعد مدتی کم کم می فهمی روحیه ات آزاد تر میشود وانگهی اینطور عشق ها امکان دارد ریشه در احساسات بیمار گون ما داشته باشد مثلا ریشه این احساساساتی تعصبات خانوادگی با شد اسم و رسم خانوادگی باشد وابستگی شخصیتی بیش از حد خود ما باشد احتیاجات بیمار گون روانی به محبت و حمایت باشد ریشه در نداشتن دید واقع بینانهای ما باشد همین که بهش نرسیدی نشان میدهد هدف واقع بینانهای نبوده یعنی امکانات درونی و بیرونی شما به اندازه اون هدف نبوده ممکن خود اون شخص هم آدم واقع بینی نباشد ویک ایده آل گرا باشد اما ما فقط کنترل خودمان داریم خلاصه در وجود ما وپای دیگرش در تفکرات نامتعادلی که داریم شما بعد از چندین سال می فهمی اون آقا هم اشکالاتی داشته است و الان ذهن شما تمر کز به این چیز ها ندارد واز طرفی اینطور عشق ها مثل اعتیاد باید عوارض اون را بپذیرید عوارض دارد تا بتوانی ترک کنی کتاب بر بامهای آسمان نوشته دکتر پیمان آزاد مفید است شاید هم بتونی از اینترنت دانلود کنی نمی دونم امتحان کن.

نامزد , دوس , هفتس , روابط عاطفی

باسلام من دختری هستم ک دو هفتس نامزد کردم و قبلا کسی رو دوس داشتم و نرسیدم الان مشکلم اینه ک من نامزدمو همش مقایسه میکنم با اون وقتی بهم ابراز علاقه میکنه همش میگم اگ اون بود اینجوری میشد اونجوری میشد من خیلی دوس دارم ب نامزدم نزدیک بشم انا این اگه ها نمیزاره چیکار کنم ممنون

3
0

دو هفتس نامزد کردم و قبلا کسی رو دوس داشتم و نرسیدم مدام مقایسه می کنم چه کنم؟ نامزد , دوس , هفتس , روابط عاطفیبا سلام و وقت بخیر. زود تصمیم نگیرید. مخصوصا زمانی که تکلیف هیجانات خود را با رابطه قبلی مشخص نکرده اید. اینها بخشی از انتخابهای شما بوده که علی رغم اینکه باید مسئولیت آنها را بپذیرید اما قرار هم نیست تا پایان عمر اسیر آنها بمانید. نیاز دارید به غیر از روابط احساسی در مدیریت کیک زندگیتان؛ اسلایس های جدیدی تعریف کنید. اینکار نیاز به اموزش در مدیریت اولویتها و مدیریت زمان و علایق و توانمندی های شما دارد.

0

دو هفتس نامزد کردم و قبلا کسی رو دوس داشتم و نرسیدم مدام مقایسه می کنم چه کنم؟ نامزد , دوس , هفتس , روابط عاطفیباسلام و احترام به نظر من بهتر است قبل از ازدواج این مساله را با کمک روانشناس حل کنید تا در طول زندگی براتون مساله ساز نشود

0

دو هفتس نامزد کردم و قبلا کسی رو دوس داشتم و نرسیدم مدام مقایسه می کنم چه کنم؟ نامزد , دوس , هفتس , روابط عاطفیبا سلام فکر کنم اگر شما باشید ما یکبار دیگر به سوال شما جواب دادیم موضوع عشق یکطرفه واقعا چیزی نیست زخمی نیست به این زودی و سادگی دست از سرمان بر دارد اولا نیاز مند روانکاوی بایستی شما یا هر کس دیگری که این مشکل برایش پیش میاد روانکاوی بشود تا بتواند مسلط شود اون هم نسبی به این موضوع که اون هم نیازمند هزینه و وقت زیادی است دو ما شما باید مدتی استراحت میکردی و از خستگی رو حی شما کاسته میشد بعد به هدف دیگر منظور خواستگار دیگری می پذیرفتی که اون خواستگار بتواند توجه شما و احساسات شما را جلب کند و واقعا بهش گرایش داشتی و مزایایی برای شما میداشت چه ظاهری و قیافه چه خانوادگی چه اجتماعی چه تحصیلی خلاصه باید ذهن شما را جلب میکرد سوما یک راه علاج اینه با گذشت زمان کم کم قدرت این موضوع در ذهن شما کمتر میشود البته این مسئله همانطور گفتم حتی در زندگی جدید با خواستگار جدید هم اختلال ایجاد می کند مقایسه می کنی چون تجربه نشده است پیشنهاد میدم وقتی به ایشان فکر میکنی با اون افکار بمان یعنی سعی نکن اون افکار از ذهنت دور کنی فرضا گفته شده شما لیاقت مرا نداشتی با همین فکر بمان و به اون نگاه کن و آمیخته با این فکر بشو به این فکر نزدیک شو منظورم از لحاظ روانی بعد مدتی کم کم می فهمی روحیه ات آزاد تر میشود وانگهی اینطور عشق ها امکان دارد ریشه در احساسات بیمار گون ما داشته باشد مثلا ریشه این احساساساتی تعصبات خانوادگی با شد اسم و رسم خانوادگی باشد وابستگی شخصیتی بیش از حد خود ما باشد احتیاجات بیمار گون روانی به محبت و حمایت باشد ریشه در نداشتن دید واقع بینانهای ما باشد همین که بهش نرسیدی نشان میدهد هدف واقع بینانهای نبوده یعنی امکانات درونی و بیرونی شما به اندازه اون هدف نبوده ممکن خود اون شخص هم آدم واقع بینی نباشد ویک ایده آل گرا باشد اما ما فقط کنترل خودمان داریم خلاصه در وجود ما وپای دیگرش در تفکرات نامتعادلی که داریم شما بعد از چندین سال می فهمی اون آقا هم اشکالاتی داشته است و الان ذهن شما تمر کز به این چیز ها ندارد واز طرفی اینطور عشق ها مثل اعتیاد باید عوارض اون را بپذیرید عوارض دارد تا بتوانی ترک کنی کتاب بر بامهای آسمان نوشته دکتر پیمان آزاد مفید است شاید هم بتونی از اینترنت دانلود کنی نمی دونم امتحان کن