علت افکار منفی و تپش قلب همزمان چیست؟

سلام حدود یک سال است نامزد کردم و خانواده ی شوهرم از اول منو اذیت کردند حتی مهریه ام را کم کردند،من شب ها که میخوام بخوابم کار های مادر شوهرم یادم میوفته و یهو حالت خشم و اضطراب میاد سراغم،حتی گفته برامون عروسی نمیگیره و مارو بلاتکلیف گذاشتن! گویا عقده های گذشته ی خودش که بر سرش اینارو آوردن سر ما میاره و به شدت عصبیه،من شب ها نمیتونم بخوابم و تا صبح بیدارم باید چه کنم؟

0

سلام وقتتون بخیربا توجه به علائم اضطرابی دارو خیلی بهتون کمک میکنه بعد از اینکه اضطرابتون کمتر شد با همسرتون پیش زوج درمانگر مراجعه کنید.

دکتر سیده هاجر مهدی پور

متخصص اعصاب و روان - روانپزشک
دکتر سیده هاجر مهدی پور
0

سلام شما خشم دارید به روانشناس مراجعه کنید درصورت بهبود نیاز به دارو نیست درغیر اینصورت و افزایش علائم مراجعه به روانپزشک توصیه می شود.

دکتر فرزانه حاجی زاده

دکترای تخصصی روانشناسی
دکتر فرزانه حاجی زاده
0

سلام بهتر است با افکار منفی خود مبارزه کنید وافکار مثبت را جایگزین آن نمایید با دیگران مهربان باشید به زندگی آینده خوشبین باشید وبرای هرچه بهتر شدن آن با کمک همسر برنامه ریزی کنیدسطح مطالعه وآگاهی خودرا بالاببرید واستعدادوتوانمندی خودارا کشف کرده آنرا ارتقادهید با این کار اعتماد بنفس قوی تری پیدا میکنید وکمتر به مسائل حاشیه ای اهمیت میدهید.حتمابا روانشناس مشاوره کنید

معصومه شریعت کیایی

روانشناس کودک و نوجوان
 معصومه شریعت کیایی
0

باسلام انچه واقیت زندگی شماست بایستی همچون مسائل دیگر زندگی با کمک تخصصی حل نمایید ولی افکار مزاحم ناشی از نگاه غیر واقعی به زندگی است. و جنگیدن با افکار کار را خراب تر میکند.

محمد شفیعی

روانشناس ، صنعنتی سازمانی ، (کار)
 محمد شفیعی
0

سلام وقت بخیر. این نشون میده که شما غرق در افکار منفی تون شدید، قبل از هر چیز یادتون باشه با فکر کردن و مدام درگیر بودن کاری از پیش نمیره و تنها خودتونید که اذیت میشید، ما اطرافیانمون رو نمیتونیم تغییر بدیم که اونطور که ما میخوایم رفتار کنن اما تغییر خودمون امکان پذیره، پس جای اینکه تسلیم نشخوار های فکری خودتون بشید سعی کنید با تغییر خودتون شرایط رو هم تغییر بدید. از همسرتون در این راه کمک بگیرید و در مورد مسائل پیش اومده با او صحبت کنید و در این راه حتما به یک زوج درمانگر مراجعه کنید.

فاطمه (سارا) احمدی حسینیان نژاد

روانشناس بالینی و مشاور
 فاطمه (سارا) احمدی حسینیان نژاد
0

با سلام و وقت بخیر. مسیری اشتباهی را طی میکنید و خوشبختانه خودتان هم به این موضوع بینش نسبی دارید. سوال اصلی اینجاست که آیا واقعا خانواده شوهر و یا خاطرات گذشته، دلیل کلافگی شماست؛ این نحوه نگرش و تفسیرهای ناسازگار شما از وقایع است که شما را به رفتارهای مخرب و خودشکن سوق میدهد. در مرحله اول می بایست تفاوتهای فردی را پذیرا باشید و انتظار خود را از تغییرات متعادل سازید؛ فراموش نکنید میز، میز و صندلی، صندلی است! سپس سعی کنید سازگارانه ترین شکل ارتباطی و هیجانی خود و همسر محترم را استخراج کنید، مهم این است در این راه بر تحریفهای شناختی خود غلبه کنید و افکار منطقی را جایگزین سازید. فعالیت شخصی؛ زمان شخصی و لذات شخصی خود را افزایش دهید و از این طریق تمرکزتان را از روی همسرتان بردارید. برای سلامت و رضایت جنسی خود و همسرتان اهمیت ویژه ای قائل شوید. به عنوان منبع خودیاری کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر یانگ ترجمه حمیدپور از نشر ارجمند را مطالعه بفرمایید. www.Drpournikdast.com

دکتر سبحان پورنیکدست

دکترای تخصصی روانشناسی (متخصص CBT)عضو هیات علمی دانشگاه ( ونک - کرج)
دکتر سبحان پورنیکدست