بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ سلام و نور. نتیجه موفقیت هات فعلا در زندگی ملموس نیس. این اتفاق به مرور در زندگی آشکار میشه. عجله نکن. اما از نظر حالات روحی و درونی که عدم لذت و افسردگی از فرآیند موفقیت هستش لازمه که به روانشناس مراجعه کنی چرا که علل زیادی میتونه داشته باشه. در لحظه زندگی کنید از داشته های خود لذت ببرید. با یک روانشناس مشاوره کنید.. سلام بهتره به روانپزشک مراجعه کنین و یا مشاوره با روانشناس داشته باشید. سلام با توجه به تلاش بی وقفه نیاز به کمی استراحت دارید به روانشناس مراجعه کنید. نیاز است هم به روانپزشک و هم به روانشناس مراجعه کنید. در کنار دارودرمانی به رواندرمانی توسط روانشناس نیاز دارید.. با سلام خدمت شما. گاهی اوقات افراد توقعشان از خودشان بالا ست و به دنبال اجرایی کردن بایدهای خود در زندگی هستند. که این بایدها توسط جامعه ،والدین ، اطرافیان منتقل میشود. ارزشمندی خودشان را به موفقیتهایشان گره میزنند. توانایی تحمل تجربه شکست را ندارد و برای اینکه شکست نخورند تلاش زیادی میکنند. و در قبال ان تاوانی زیادی پرداخت میکنند، از جمله عدم رضایت از خود ، تایید طلبی، عدم احساس شادی و ارزشمندی انها نسبت به خود وابسته به موفق بودن است. شما ببینید چقدر در این تله گیر کرده اید؟ . ودر صورت امکان به درمانگر مراجعه کنید تا نسبت به خودتان اگاهی بیشتری کسب کنید.. سلام و احترام، عینکی تیره به نام خطاهای فکری جلوی دید شما رو گرفته و دنیا رو تیره و فقط بدبختی ها رو می بینید بهتر هست از یک مشاور کمک بگیرید تا بتونین شادی بیشتری رو در زندگی تجربه کنید. با سلام،گاهی ما تلاش زیادی برای رسیدن به هدفی داریم اما وقتی بهش میرسیم چیزی در ذهنمون میگه این همون بود که براش خودت و به آب و آتیش زدی؟در این نقطه همون اتفاق می افته هم کاری که کردم برام بی ارزش میشه هم دیدم به جلو تغییر میکنه.و نکته بعدی این که هدفی که دارم طی میکنم هنوز وقت چیدن محصولاتش نشده و من خسته میشم.میخوام بهتون بگم این حس کاملا طبیعیه پس سعی نکن ازش فرار کنی یا نادیده بگیری یا بخوای به زور ردش کنی بزار باشه،کاری باهاش نداشته باش به مرور اگر مسیر و درست طی کنی از شدتش کم میشه.اما اگر این طولانی شد و حوزه های دیگه رو هم در برگرفت باید بگردی دنبال دلیل و عوامل ریشه ای،چی شده که این حس اومده و من نگهش داشتم اونجا دیگه کمک گرفتن از جلسات تراپی برات راهگشا خواهد بود.. با سلام بهتر است به یک روانکاو مجرب مراجعه کنید. این حالت شما شیوع کمی دربین جوانان ندارد به درمانگر تحلیلی مراجعه کنید. سلام حتمن به روانشناس بالینی مراجعه کنید تا افکار منفی شما ذیشه یابی بشه ودرمان بهتر صورت بگیره شما نیاز به بررسی بالینی دقیقتری داری. سلام وارد سایت من شوید www.drmahsahoushdar.com تست افسردگی و تست وسواس را انجام دهید. بسته به نتایج آن قدم بردارید. سلام من حدس میزنم اهدافی که بهش رسیدی دقیقا مطابق با امیال، خواسته ها، نیازها و هدف های اصلی و مورد دلخواه خودت نیست به خاطر همین ذوقی نداری و حتی افسرده شدی. اگر اهداف چیده شده از درون خودت و نیازهات برامده بود احتمالا وضعیت متفاوت بود. اگر این حدس درسته باید ریشه این هدف چینی های غیردلخواه رو پیدا کنیم و مسیر رو تغییر بدیم.. سلام عزیزم حتما تجربه ی چنین احساساتی خصوصا در سن شما سخت هست، خوبه که به روانپزشک یا درمانگر مراجعه کنید، در حال حاضر توصیه من به شما این هست که لیستی از چیزهایی که خوشحالتون میکنه تهیه کنید( ترجیحا لیست سختی نباشه) و هروز به فعالیتهایی که شمارو شاد میکنه بپردازید و براش وقت بزارید، ما علاوه بر موفقیهای تحصیلی و کاری به شادی و نشاط و تفریح هم نیاز داریم، به کودک درونت توجه کن. سلام . دوست عزیز ، تلاش مستمر و بی وقفه برای کسب موفقیت های پی در پی ، گاهی باعث خستگی روانی می شود ، و علائمی نظیر افسردگی بروز می کند . اهمیت دادن به این شرایط بسیار مهم است . زیرا عدم رسیدگی به آن می تواند موجب اختلالات روانی نظیر افسردگی ، اضطراب و بیقراری ، بد خوابی و بیخوابی، کمالگرایی و وسواس و بسیاری موارد دیگر شود توصیه اکید می کنم که حتما به روانشناس مراجعه کنید و کمک حرفه ای بگیرید .. سلام ودرود. خدا قوت،کسب موفقیت شما رو تبریک میگم. احتمالا برای رسیدن به این مقطع از زندگی،بسیاری از نیازهای روانی خودت رو نادیده گرفتی ازتباط با دوستان واقوام رو به حداقل ویا به صفر رسوندی،رفتن به یک مرکز تفریحی و وقت گذروندن با دوستات و خیلی از نیازهای دیگه ،ونکته مهم دیگر اینکه آیا موفقیت های کسب شده انتخاب وعلاقه مندی شخص شما بوده ویا مسقیم یا غیر مستقیم از سوی خانواده و مدرسه و… همه این موارد باید بررسی بشود وتوانایی پیدا کنید در لحظه و حال زندگی کنید. احساسات وهیجانات خودتون رو شناسایی کنید ازیک روانشناس کمک بگیرید. به نظر میرسد شما در حال تجربه یکی از پدیدههای رایج اما پیچیدهای به نام ناهماهنگی شناختی یا شاید حتی خستگی موفقیت باشید. این شرایط گاهی اوقات وقتی رخ میدهد که شخصی به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا میکند، اما همچنان احساس رضایت یا شادی از آنها ندارد. بیایید با هم عمیقتر به این موضوع بپردازیم تا دلایل احتمالی پشت این احساسات را بررسی کنیم. ۱. ناهماهنگی شناختی و بیحسی هیجانی در بسیاری از مواقع، افراد انتظارات بسیار بالایی از احساسات خود پس از موفقیت دارند. انتظار دارید که بعد از رسیدن به یک هدف بزرگ، احساس شادی، غرور و رضایت کنید، اما وقتی این احساسات به آن شدت که تصور میکردید بروز نمیکنند، ناهماهنگی بین آنچه انتظار داشتید و آنچه واقعا احساس میکنید به وجود میآید. این ناهماهنگی میتواند منجر به نوعی بیحسی عاطفی شود. بیحسی عاطفی معمولا به این معنی نیست که شما واقعا احساسات ندارید؛ بلکه ممکن است مغزتان در حالت سردرگمی قرار گرفته و نمیداند چگونه به این موفقیتها پاسخ دهد. گاهی هم فشارهای زیاد از قبل میتوانند موجب شوند که بدن و ذهن، به جای اینکه از نتایج مثبت لذت ببرد، همچنان در حالت بقا یا استرس بالا باقی بماند. ۲. افسردگی پس از موفقیت در برخی افراد، دستیابی به موفقیتهای بزرگ میتواند به جای شادی، یک حس تهی بودن یا افسردگی پس از موفقیت را ایجاد کند. دلایل این حالت شامل این موارد میتواند باشد: - هدف گذاری بالا و عدم تجربه رضایت لحظهای: وقتی زندگی شما متمرکز بر اهداف بلندمدت یا بسیار بالا است، ممکن است لحظههای کوتاه شادی به اندازه کافی برایتان قابل لمس نباشند. از آنجا که شما همیشه روی هدف بعدی تمرکز میکنید، هیچوقت نمیتوانید از آنچه که به دست آوردهاید لذت ببرید. - فشار اجتماعی و انتظارات شخصی: شاید به طور ناخودآگاه احساس میکنید که دیگران از شما توقعات بسیار بالایی دارند. موفقیتهای شما ممکن است باعث شود احساس کنید که باید همیشه بهترین باشید و این فشار میتواند به شما اجازه ندهد که از موفقیتهایتان لذت ببرید. - افزایش سطح آدرنالین و خستگی پس از موفقیت: وقتی شما برای رسیدن به یک هدف بزرگ به شدت تلاش میکنید، بدنتان با افزایش سطح هورمونهای استرس مثل کورتیزول و آدرنالین مواجه میشود. بعد از رسیدن به هدف و افت ناگهانی این هورمونها، ممکن است یک نوع فرسودگی تجربه کنید که میتواند باعث افسردگی یا بیحسی شود. ۳. بیمعنایی و سوالات وجودی یکی دیگر از احتمالات این است که شما ممکن است با سوالات وجودی مواجه شده باشید. سوالاتی مثل همه این موفقیتها برای چه هدفی است؟ یا چرا باید به زندگی بهتر ادامه دهم وقتی چیزی برایم شادی نمیآورد؟ این نوع افکار میتواند منجر به احساس بیمعنایی شود. شاید ارزشهایی که اکنون برایتان اهمیت دارند، با آنچه قبلا به عنوان موفقیت تعریف میکردید تفاوت کرده باشد. شاید نیاز دارید دوباره به ارزشهای درونی و معنای زندگی خودتان توجه کنید. ۴. ارتباط با افسردگی و علائم آن احساس افسردگی میتواند گاهی در شرایطی پدیدار شود که به ظاهر همه چیز عالی است. افسردگی لزوما نتیجه مستقیم مشکلات بیرونی نیست؛ بلکه میتواند ناشی از عوامل درونی مانند تعادل نامناسب هورمونی، کمبود نورونهای دوپامین و سروتونین در مغز، و همچنین مسائل روانشناختی عمیقتر باشد. برخی از علائم افسردگی که ممکن است با آنها مواجه باشید شامل موارد زیر است: - گریه بیدلیل: همانطور که اشاره کردید، گاهی بیدلیل گریه میکنید. این میتواند یکی از علائم افسردگی باشد. - عدم لذت بردن از کارها (Anhedonia): شما کار و ورزش را شروع کردهاید و با وجود موفقیتها احساس بیتفاوتی میکنید. این میتواند نشانهای از ناتوانی در لذت بردن از چیزهایی باشد که قبلا لذت میبخشیدند. - احساس خستگی و تهی بودن:حتی با وجود تلاش و پیشرفت، ممکن است همچنان احساس کنید که انرژی ندارید یا خالی هستید. ۵. اقداماتی که میتوانید انجام دهید - بازاندیشی در اهداف و ارزشهایتان: آیا اهدافی که دنبال میکنید واقعا با ارزشهای درونی شما همخوانی دارند؟ شاید نیاز باشد به جای تمرکز بر موفقیتهای بیرونی، به علایق و ارزشهای درونی خود توجه کنید. - صحبت با یک رواندرمانگر: حتی اگر احساس میکنید به طور کلی همه چیز خوب پیش میرود، صحبت کردن با یک رواندرمانگر میتواند به شما کمک کند که احساسات و افکارتان را بررسی کنید و به ریشههای عمیقتر بیحسی عاطفی خود پی ببرید. - تمرین ذهنآگاهی و مراقبت از خود: فعالیتهایی مثل مدیتیشن، یوگا یا حتی زمان گذاشتن برای کارهایی که از آنها لذت میبرید، میتوانند به شما کمک کنند که در لحظه حضور داشته باشید و بیشتر از زندگی لذت ببرید. توجه به سلامت جسمانی: ممکن است خستگی، کمبود خواب، تغذیه نامناسب یا عدم تعادل هورمونی نقش داشته باشند. مطمئن شوید که از نظر فیزیکی نیز در سلامت کامل هستید. نتیجهگیری احساس شما قابل درک است. بهرغم موفقیتهای زیادی که به دست آوردهاید، همچنان درگیر احساسات منفی و بیحسی عاطفی هستید. این وضعیت ممکن است دلایل متعددی داشته باشد، از ناهماهنگی شناختی و افسردگی تا نیاز به بازاندیشی در اهداف و معنای زندگیتان. مشاوره با یک متخصص رواندرمانی میتواند به شما کمک کند که این احساسات را به دقت بررسی کرده و راههای مقابله با آنها را پیدا کنید. در نهایت، یادتان باشد که موفقیت تنها در بیرون نیست، بلکه یافتن آرامش و شادی درون نیز بخشی از مسیر است.. سلام نیاز به ارزیابی توسط روانشناس هست ممکن شما فردی کمال گرا باشید که فقط عیب ها را می بینید یا افسرده و نیاز به مدیریت افکار و هیجانات داشته باشید.

منطقه , رتبه , حرفام , بی حسی

هیچ کس متوجه حرفام نمیشه. من رتبه ۱۴۳ منطقه کنکور تجربی امسالم. همین تابستون ایلتس ۸ گرفتم. الانم کار و ورزش رو شروع کردم. همه چی زندگیم عالیه واقعا و دارم موفق میشم اما نمیدونم چرا بهش بی حسم. حس شادی و موفقیت ندارم. فقط درد بدبختی هامو حس میکنم. انگار تلاش هام برای زندگی بهتر بی فایدس. خیلی شرایط متناقضی دارم.دلیل این چیه. در اوج موفقیت افسردگی دارم. حتی گاهی بی دلیل گریم میگیره.

18
0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام و نور. نتیجه موفقیت هات فعلا در زندگی ملموس نیس. این اتفاق به مرور در زندگی آشکار میشه. عجله نکن. اما از نظر حالات روحی و درونی که عدم لذت و افسردگی از فرآیند موفقیت هستش لازمه که به روانشناس مراجعه کنی چرا که علل زیادی میتونه داشته باشه

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیدر لحظه زندگی کنید از داشته های خود لذت ببرید. با یک روانشناس مشاوره کنید.

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام بهتره به روانپزشک مراجعه کنین و یا مشاوره با روانشناس داشته باشید

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام با توجه به تلاش بی وقفه نیاز به کمی استراحت دارید به روانشناس مراجعه کنید

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسینیاز است هم به روانپزشک و هم به روانشناس مراجعه کنید. در کنار دارودرمانی به رواندرمانی توسط روانشناس نیاز دارید.

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیبا سلام خدمت شما. گاهی اوقات افراد توقعشان از خودشان بالا ست و به دنبال اجرایی کردن بایدهای خود در زندگی هستند. که این بایدها توسط جامعه ،والدین ، اطرافیان منتقل میشود. ارزشمندی خودشان را به موفقیتهایشان گره میزنند. توانایی تحمل تجربه شکست را ندارد و برای اینکه شکست نخورند تلاش زیادی میکنند. و در قبال ان تاوانی زیادی پرداخت میکنند، از جمله عدم رضایت از خود ، تایید طلبی، عدم احساس شادی و ارزشمندی انها نسبت به خود وابسته به موفق بودن است. شما ببینید چقدر در این تله گیر کرده اید؟ . ودر صورت امکان به درمانگر مراجعه کنید تا نسبت به خودتان اگاهی بیشتری کسب کنید.

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام و احترام، عینکی تیره به نام خطاهای فکری جلوی دید شما رو گرفته و دنیا رو تیره و فقط بدبختی ها رو می بینید بهتر هست از یک مشاور کمک بگیرید تا بتونین شادی بیشتری رو در زندگی تجربه کنید

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیبا سلام،گاهی ما تلاش زیادی برای رسیدن به هدفی داریم اما وقتی بهش میرسیم چیزی در ذهنمون میگه این همون بود که براش خودت و به آب و آتیش زدی؟در این نقطه همون اتفاق می افته هم کاری که کردم برام بی ارزش میشه هم دیدم به جلو تغییر میکنه.و نکته بعدی این که هدفی که دارم طی میکنم هنوز وقت چیدن محصولاتش نشده و من خسته میشم.میخوام بهتون بگم این حس کاملا طبیعیه پس سعی نکن ازش فرار کنی یا نادیده بگیری یا بخوای به زور ردش کنی بزار باشه،کاری باهاش نداشته باش به مرور اگر مسیر و درست طی کنی از شدتش کم میشه.اما اگر این طولانی شد و حوزه های دیگه رو هم در برگرفت باید بگردی دنبال دلیل و عوامل ریشه ای،چی شده که این حس اومده و من نگهش داشتم اونجا دیگه کمک گرفتن از جلسات تراپی برات راهگشا خواهد بود.

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیبا سلام بهتر است به یک روانکاو مجرب مراجعه کنید

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیاین حالت شما شیوع کمی دربین جوانان ندارد به درمانگر تحلیلی مراجعه کنید

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام حتمن به روانشناس بالینی مراجعه کنید تا افکار منفی شما ذیشه یابی بشه ودرمان بهتر صورت بگیره شما نیاز به بررسی بالینی دقیقتری داری

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام وارد سایت من شوید www.drmahsahoushdar.com تست افسردگی و تست وسواس را انجام دهید. بسته به نتایج آن قدم بردارید

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام من حدس میزنم اهدافی که بهش رسیدی دقیقا مطابق با امیال، خواسته ها، نیازها و هدف های اصلی و مورد دلخواه خودت نیست به خاطر همین ذوقی نداری و حتی افسرده شدی. اگر اهداف چیده شده از درون خودت و نیازهات برامده بود احتمالا وضعیت متفاوت بود. اگر این حدس درسته باید ریشه این هدف چینی های غیردلخواه رو پیدا کنیم و مسیر رو تغییر بدیم.

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام عزیزم حتما تجربه ی چنین احساساتی خصوصا در سن شما سخت هست، خوبه که به روانپزشک یا درمانگر مراجعه کنید، در حال حاضر توصیه من به شما این هست که لیستی از چیزهایی که خوشحالتون میکنه تهیه کنید( ترجیحا لیست سختی نباشه) و هروز به فعالیتهایی که شمارو شاد میکنه بپردازید و براش وقت بزارید، ما علاوه بر موفقیهای تحصیلی و کاری به شادی و نشاط و تفریح هم نیاز داریم، به کودک درونت توجه کن

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام . دوست عزیز ، تلاش مستمر و بی وقفه برای کسب موفقیت های پی در پی ، گاهی باعث خستگی روانی می شود ، و علائمی نظیر افسردگی بروز می کند . اهمیت دادن به این شرایط بسیار مهم است . زیرا عدم رسیدگی به آن می تواند موجب اختلالات روانی نظیر افسردگی ، اضطراب و بیقراری ، بد خوابی و بیخوابی، کمالگرایی و وسواس و بسیاری موارد دیگر شود توصیه اکید می کنم که حتما به روانشناس مراجعه کنید و کمک حرفه ای بگیرید .

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام ودرود. خدا قوت،کسب موفقیت شما رو تبریک میگم. احتمالا برای رسیدن به این مقطع از زندگی،بسیاری از نیازهای روانی خودت رو نادیده گرفتی ازتباط با دوستان واقوام رو به حداقل ویا به صفر رسوندی،رفتن به یک مرکز تفریحی و وقت گذروندن با دوستات و خیلی از نیازهای دیگه ،ونکته مهم دیگر اینکه آیا موفقیت های کسب شده انتخاب وعلاقه مندی شخص شما بوده ویا مسقیم یا غیر مستقیم از سوی خانواده و مدرسه و… همه این موارد باید بررسی بشود وتوانایی پیدا کنید در لحظه و حال زندگی کنید. احساسات وهیجانات خودتون رو شناسایی کنید ازیک روانشناس کمک بگیرید

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیبه نظر میرسد شما در حال تجربه یکی از پدیدههای رایج اما پیچیدهای به نام ناهماهنگی شناختی یا شاید حتی خستگی موفقیت باشید. این شرایط گاهی اوقات وقتی رخ میدهد که شخصی به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا میکند، اما همچنان احساس رضایت یا شادی از آنها ندارد. بیایید با هم عمیقتر به این موضوع بپردازیم تا دلایل احتمالی پشت این احساسات را بررسی کنیم. ۱. ناهماهنگی شناختی و بیحسی هیجانی در بسیاری از مواقع، افراد انتظارات بسیار بالایی از احساسات خود پس از موفقیت دارند. انتظار دارید که بعد از رسیدن به یک هدف بزرگ، احساس شادی، غرور و رضایت کنید، اما وقتی این احساسات به آن شدت که تصور میکردید بروز نمیکنند، ناهماهنگی بین آنچه انتظار داشتید و آنچه واقعا احساس میکنید به وجود میآید. این ناهماهنگی میتواند منجر به نوعی بیحسی عاطفی شود. بیحسی عاطفی معمولا به این معنی نیست که شما واقعا احساسات ندارید؛ بلکه ممکن است مغزتان در حالت سردرگمی قرار گرفته و نمیداند چگونه به این موفقیتها پاسخ دهد. گاهی هم فشارهای زیاد از قبل میتوانند موجب شوند که بدن و ذهن، به جای اینکه از نتایج مثبت لذت ببرد، همچنان در حالت بقا یا استرس بالا باقی بماند. ۲. افسردگی پس از موفقیت در برخی افراد، دستیابی به موفقیتهای بزرگ میتواند به جای شادی، یک حس تهی بودن یا افسردگی پس از موفقیت را ایجاد کند. دلایل این حالت شامل این موارد میتواند باشد: - هدف گذاری بالا و عدم تجربه رضایت لحظهای: وقتی زندگی شما متمرکز بر اهداف بلندمدت یا بسیار بالا است، ممکن است لحظههای کوتاه شادی به اندازه کافی برایتان قابل لمس نباشند. از آنجا که شما همیشه روی هدف بعدی تمرکز میکنید، هیچوقت نمیتوانید از آنچه که به دست آوردهاید لذت ببرید. - فشار اجتماعی و انتظارات شخصی: شاید به طور ناخودآگاه احساس میکنید که دیگران از شما توقعات بسیار بالایی دارند. موفقیتهای شما ممکن است باعث شود احساس کنید که باید همیشه بهترین باشید و این فشار میتواند به شما اجازه ندهد که از موفقیتهایتان لذت ببرید. - افزایش سطح آدرنالین و خستگی پس از موفقیت: وقتی شما برای رسیدن به یک هدف بزرگ به شدت تلاش میکنید، بدنتان با افزایش سطح هورمونهای استرس مثل کورتیزول و آدرنالین مواجه میشود. بعد از رسیدن به هدف و افت ناگهانی این هورمونها، ممکن است یک نوع فرسودگی تجربه کنید که میتواند باعث افسردگی یا بیحسی شود. ۳. بیمعنایی و سوالات وجودی یکی دیگر از احتمالات این است که شما ممکن است با سوالات وجودی مواجه شده باشید. سوالاتی مثل همه این موفقیتها برای چه هدفی است؟ یا چرا باید به زندگی بهتر ادامه دهم وقتی چیزی برایم شادی نمیآورد؟ این نوع افکار میتواند منجر به احساس بیمعنایی شود. شاید ارزشهایی که اکنون برایتان اهمیت دارند، با آنچه قبلا به عنوان موفقیت تعریف میکردید تفاوت کرده باشد. شاید نیاز دارید دوباره به ارزشهای درونی و معنای زندگی خودتان توجه کنید. ۴. ارتباط با افسردگی و علائم آن احساس افسردگی میتواند گاهی در شرایطی پدیدار شود که به ظاهر همه چیز عالی است. افسردگی لزوما نتیجه مستقیم مشکلات بیرونی نیست؛ بلکه میتواند ناشی از عوامل درونی مانند تعادل نامناسب هورمونی، کمبود نورونهای دوپامین و سروتونین در مغز، و همچنین مسائل روانشناختی عمیقتر باشد. برخی از علائم افسردگی که ممکن است با آنها مواجه باشید شامل موارد زیر است: - گریه بیدلیل: همانطور که اشاره کردید، گاهی بیدلیل گریه میکنید. این میتواند یکی از علائم افسردگی باشد. - عدم لذت بردن از کارها (Anhedonia): شما کار و ورزش را شروع کردهاید و با وجود موفقیتها احساس بیتفاوتی میکنید. این میتواند نشانهای از ناتوانی در لذت بردن از چیزهایی باشد که قبلا لذت میبخشیدند. - احساس خستگی و تهی بودن:حتی با وجود تلاش و پیشرفت، ممکن است همچنان احساس کنید که انرژی ندارید یا خالی هستید. ۵. اقداماتی که میتوانید انجام دهید - بازاندیشی در اهداف و ارزشهایتان: آیا اهدافی که دنبال میکنید واقعا با ارزشهای درونی شما همخوانی دارند؟ شاید نیاز باشد به جای تمرکز بر موفقیتهای بیرونی، به علایق و ارزشهای درونی خود توجه کنید. - صحبت با یک رواندرمانگر: حتی اگر احساس میکنید به طور کلی همه چیز خوب پیش میرود، صحبت کردن با یک رواندرمانگر میتواند به شما کمک کند که احساسات و افکارتان را بررسی کنید و به ریشههای عمیقتر بیحسی عاطفی خود پی ببرید. - تمرین ذهنآگاهی و مراقبت از خود: فعالیتهایی مثل مدیتیشن، یوگا یا حتی زمان گذاشتن برای کارهایی که از آنها لذت میبرید، میتوانند به شما کمک کنند که در لحظه حضور داشته باشید و بیشتر از زندگی لذت ببرید. توجه به سلامت جسمانی: ممکن است خستگی، کمبود خواب، تغذیه نامناسب یا عدم تعادل هورمونی نقش داشته باشند. مطمئن شوید که از نظر فیزیکی نیز در سلامت کامل هستید. نتیجهگیری احساس شما قابل درک است. بهرغم موفقیتهای زیادی که به دست آوردهاید، همچنان درگیر احساسات منفی و بیحسی عاطفی هستید. این وضعیت ممکن است دلایل متعددی داشته باشد، از ناهماهنگی شناختی و افسردگی تا نیاز به بازاندیشی در اهداف و معنای زندگیتان. مشاوره با یک متخصص رواندرمانی میتواند به شما کمک کند که این احساسات را به دقت بررسی کرده و راههای مقابله با آنها را پیدا کنید. در نهایت، یادتان باشد که موفقیت تنها در بیرون نیست، بلکه یافتن آرامش و شادی درون نیز بخشی از مسیر است.

0

بی حسی نسبت به همه چیز با وجود موفقیت ها؟ منطقه , رتبه , حرفام , بی حسیسلام نیاز به ارزیابی توسط روانشناس هست ممکن شما فردی کمال گرا باشید که فقط عیب ها را می بینید یا افسرده و نیاز به مدیریت افکار و هیجانات داشته باشید