با اینکه متاهلم و اول زندگیمه حس تنهایی مطلق دارم؟

سلام من چهارسال عقدکردم دوساله خونه خودمم رفتارای شوهرم منوخسته کردم نه میتونم ترکش کنم نه میتونم تحملش کنم منواز همه چیزم دور کرده از خودم ازشخصیتم همش میخوادحرفاشو به زوربه من بقبولونه توجمع میترسم حرف بزنم موقع حرف زدن استرس میگیرم تنهایی بیشتردوستدارم حالم از خودم بهم میخوره من یه دختر سرسخت و شاد وآزادی داشتم الان فقط سرکوب میشم توهرکاری، میشه بگین چیکار کنم من میترسم افسرده بشم؟

0

سلام در مرحله اول اگر بتونید همسرتون رو محترمانه باهاشون صحبت کنید بهتر هست شاید بعضی رفتارها قصد سرکوب کردن شما را ندارند و متوجه نیستند که شما ناراحت هستین.در مرحله دوم حتما بایک زوج درمانگر مشورت کنید تا راهکارهای خوب و مناسبی جهت ترمیم روابط شما توصیه کنند.

دکتر سید شجاع الدین نمازی

متخصص قلب - فشار خون ، واریسعضو انجمن قلب اروپا
دکتر سید شجاع الدین نمازی
0

سلام عزیزم بهتر هردو باهم مشاوره انجام بشین ،،،،

دکتر المیرا هاشمی اصل

جراح و متخصص زنان و زایمان
دکتر المیرا هاشمی اصل
0

سلام بهتر است جهت زوج درمانی مراجعه داشته باشید

دکتر فرزانه حاجی زاده

دکترای تخصصی روانشناسی
دکتر فرزانه حاجی زاده
0

سلام جلسات زوج درمانی برای شما سودمند خواهد بود

دکتر شهاب الدین بهرامی

متخصص اعصاب و روان - روانپزشکبورد تخصصی
دکتر شهاب الدین بهرامی
0

سلام بهتر زوج درمانی شوید و برای اصلاح رابط تون به شما راهگار ارایه شود

دکتر نیره صادقی

جراح و متخصص زنان زایمانزیبایی زنان
دکتر نیره صادقی
0

سلام عزیزم. وقت شما بخیر. این شما هستی که به همسرت اجازه و اختبار میدی امر و نهی کنه شما رو. بهتره روی اعتماد به نفس و جرات مندی خودت کار کنی. یک مشاور هم میتونه کمک های موثری به شما داشته باشه

زهرا اقوامی

روانشناس بالینی
 زهرا اقوامی
0

سلام و احترام عزیزم بهترین راه اینه که با همسرتون صحبت کنید اگر تفاوت رفتاری شما انقدر زیاد شده است حتما همسرتون هم متوجه آن شده پس بهتره با یک زوج درمانگر مساله خودتون رو درمیون بگذارید.

رعنا پشم کار

روانشناس بالینیرواندرمانگر
 رعنا پشم کار
0

سلام.عزبزم از گفتار شما میتوان استنباط کرد حس دلبستگی ،صمیمیت و دوست داشتن میان شما زوجین وجود دارد.لیکن همسرتون به احساسات تایید و ارزشمندی و اعتباربخشیدن به شخصیت و ارزش ها شما پاسخگو نیست. وقتی فرد حس عاملیت( تاثیرگذاری) و ابرازگری ضعیف باشد مسلما عزت نفس و تصویر ذهنی فرد از خودش منفی خواهد بود و احساس بیارزشی،طرد شدن و بی کفایتی می کند وهمسر ابرازگر و کنترلگردر موضع تسلط ،کنترل و عملکرد بالا قرار می گیرد.جراتمندی و ابرازگری را بصورت رفتاری تمرین کنید و مطمئن باشید بمرور زمان عزت نفس وارزشمندی شما افزایش یافته و حساسیت و زودرنجی شما در روابط با همسر و دیگران کاهش می یابد.

فتانه خیری پور

روانشناس و مشاور
 فتانه خیری پور
0

سلام عزیزم اگر قبلا با همسرتان صحبت کردهاید و بیفایده بوده زوج درمانگر بهترین راه حل است و با توجه به چیزی که در مورد ایشان گفتید احتمال اینکه مخالفت کنند برای مراجعه وجود دارد بنابراین اگر همراهی نکردند خودتان تنها مراجعه به مشاور داشته باشید البته مشاوری که زوج درمانگر هم باشند که در ادامه اگر همسرتان را متقاعد کردید بتوانند مشاوره بگیرند و اگر هم خودتان به تنهایی ادامه دادید مطمئن باشید که راه حلهای مناسب و کاربردی دریافت میکنید

زیبا راستکردار

روانشناس و مشاوررواندرمانگر ، فردی ، زوج و خانواده ، ...
 زیبا راستکردار
0

سلام . دوست عزیز؛ احساس خستگی، سرکوب و از دست دادن هویت نشانههای هشداردهندهای هستند. استرس هنگام صحبت، انزوا و کاهش عزتنفس میتواند شما را به سمت افسردگی سوق دهد. مراجعه سریع به رواندرمانی ضروری است، زیرا الگوهای رفتاری مخرب و سرکوب در رابطه میتوانند منجر به افسردگی و اضطراب شدیدتر شوند. رواندرمانی به شما کمک میکند استقلال و هویت ازدسترفته را بازیابید و برای بهبود رابطه یا تصمیمگیری بهتر، ابزارهای لازم را کسب کنید. جدی بگیرید .

معصومه بامدادی نژاد

روانشناس و مشاورروان درمانگر - زوج درمانگر - مشاوره خ...
 معصومه بامدادی نژاد
0

سلام خدمت شما دوست عزیز شرایطی که توصیف کردین به نظر میرسد که میتواند بسیار سخت و پیچیده باشد. اول از همه، باید بگویم که احساسات تو کاملا قابل درک هستند، و این طبیعی است که وقتی در محیطی هستی که احساس سرکوب و تنهایی میکنید، چنین احساساتی به تو دست دهد. چند نکته برای شروع: ۱:با یک متخصص صحبت کنید: شاید مهمترین قدم این باشد که با یک مشاور یا رواندرمانگر حرفهای صحبت کنید. آنها میتوانند به تو کمک کنند تا بهتر شرایط را بشناسید و راهکارهای عملی برای بازگشت به خودتان پیدا کنید. ۲:به خودتان زمان بدهید تغییر همیشه به زمان نیاز دارد. سعی کنید هر روز کاری انجام دهید که شما را شاد کند یا حس سرزندگی قبلیات را بازگرداند، حتی اگر کوچک باشد؛ مثلا گوش دادن به موسیقی موردعلاقهات، نوشتن احساساتت، یا ورزش کردن. ۳:حمایت دوستان و خانواده:اگر امکان دارد، با افرادی که به آنها اعتماد دارید، درباره وضعیتتان صحبت کنید. داشتن یک شبکهی حمایتی میتواند کمککننده باشد. ۴:به ارزشها و هویت خودتان بازگردید: یادآوری کنید که چه چیزهایی برای شما اهمیت داشتند و شخصیت شاد و آزادی که از آن صحبت کردین چگونه بود. حتی اگر در حال حاضر دسترسی کاملی به آن نداشته باشید، تنها یادآوری آن میتواند به تو کمک کند. ۵:راهی برای تعامل با همسرتان پیدا کنید: اگر هنوز علاقهمند به بهبود رابطه هستید، شاید گفتگو با همسرت در محیطی آرام و با کمک یک مشاور زوجین مفید باشد. اگر رفتار او ناآگاهانه موجب فشار بر تو شده، مشاور میتواند کمک کند تا راهی برای درک بیشتر هم پیدا کنید. همچنین، اگر حس میکنید که وضعیت دارد جدیتر میشود و به نقطهی خطر نزدیک است، درنگ نکنید و فورا به دنبال کمک حرفهای باشید. شما ارزشمندی و شایستهی شادی، آرامش و داشتن هویتی اصیل و مستقل هستین. یادتان باشد که این مسیر گرچه ممکن است دشوار باشد، ولی با حمایت مناسب و تصمیمگیریهای آگاهانه، میتوانید به آرامش دست پیدا کنید.

دکتر مهدی قاسمی

متخصص اعصاب و روان - روانپزشک و روانکاو
دکتر مهدی قاسمی
0

درود این وضعیتی که توصیف کردی خیلی میتونه ناراحت کننده باشه وکم کم شما رو به سمت افسردگی سوق بدهد سعی کن خودت رو باور داشته باشی رو توانمندی های خودت کار کن از انزوا بیرون بیا و با جراتمندی از همسرت بخواه که شرایط شما رو رو درک کنه رفتارش رو اصلاح کنه اینکه فکر کنی آزادی واستقلال رو از دست دادی و خودت رو بهمین دلیل زندانی کنی نشان از ضعف در خود کار آمدی شما دارد

ملکه عباس پور

روانشناس بالینیخانواده درمانگر . زوج . فردی و نوجوان
 ملکه عباس پور